دل خسته
باز باران? با ترانه ******* تو کبوتر ******** بی تو، من از این ستاره میترسم ******** قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟ ******** ساده دل بودمو و موندم ********* من هنوز عاشقم آنقدر که میتوانم هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد از اول تا آخر بی وفائیهایت را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم... ********* خالق من بهشتی دارد، ********** مرا در آغوش بگیر! ********** دلم درد می کند ********* خداست که ********* زندگی گریه ی مختصریست... ********* چگونه میتوان به تاول های پا گفت تمام مسیر طی شده اشتباه بود ؟؟؟؟ دلم مثل دلت خونه شقایق چشام دریای بارونه شقایق
میخورد بر بام خانه
خانه ام کو؟ خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟
فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران
گردش یک روز دیرین؟
پس چه شد دیگر? کجا رفت؟
خاطرات خوب و رنگین
در پس آن کوی بن بست
در دل تو? آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز
یاد باران رفته از یاد آرزوها رفته بر باد
باز باران? باز باران میخورد بر بام خانه
بی ترانه،بی بهانه شایدم? گم کرده خانه
من بام
می پری از لب من نا آرام
دل سر خورده من
مانده در حسرت یک جرعه سلام .....
تو کبوتر
من باد
می کنی بال و پرت را آزاد
می بری از من و در حنجره ام می ماند
بغض نشکسته ای از یک فریاد ......
تو کبوتر
من تاک
تو دلت مست غرور
می پری سوی افق
پای من مانده ولی در دل خاک .....
کاش می شد یک بار
من به جای تو کبوتر بودم
گر چه می دانم تقدیر
سرنوشتم را این گونه رقم می زد و بس :
من کبوتر
تو قفس
هرچند همه هستند ولی،
بی تو من از این شب پر ستاره میترسم!
میگفت هوا ابریست،
خوش باش ستاره نیست،
اما،اما، بی تو من از این ابر قاتل ستاره میترسم!
امروز که تکرارش رو به همه میخندد،
من کلافه از تکرار،
از این روز و شب دوباره میترسم!
بی تو آنقدر تنهام،
که از ترس جدایی ها،
بی تو، از با تو بودن دوباره میترسم!..
وقتی نمی توانی فریاد بزنی، ناله نکن! خاموش باش!
قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟!
تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی.
دکتر علی شریعتی
که همش از تو میخوندم
از تو آشیون قلبم
همه رو غیر تو روندم
ای فریب رفتی نموندی
تو دل منو شکستی
حتی با عشق دروغین
توی قلب من نشستی
ساده دل بودم و موندم
که واست دل میسوزوندم
پای تو هستیمو دادم
لحظه لحظه از تو خوندم
ای فریب رفتی نموندی
همه هستیمو سوزوندی
با دروغ و با دورنگی
از دلم عشقتو روندی
نزدیک، زیبا و بزرگ؛
و دوزخی دارد،
به گمانم کوچک و بعید ؛
و در پی دلیلیست که ببخشد ما را...
"دکتر شریعتی"
آن هنگام که هراسان از کابوس تنهایی،
به تو پناه می آورم...
مرا در آغوش بگیر!
آغوشت گرم ترین آشیان است
برای دل تاریک و سردم...
مرا در آغوش بگیر!
تا بدانی تمام وجودم نام تو را فریاد می زند.
و در سکوتم با تو نجواها دارم...
مرا در آغوش بگیر!
که آغوشت آرامش است.
تمام این آرامش را نثار م کن...
مرا در آغوش بگیر!
تا طعم ارغوانی بوسه ام را به تو بچشانم
و با نگاهم شعر باران برایت بسرایم...
مرا در آغوش بگیر!
تا شکوفه عشق جوانه
انگار
خام بودند
خیال هایی که به خوردم داده بودی . . .
برای بغضهای تو
دعا میکند
وقت قنوت
دعا کن ..
مثل یک فنجان چای...
و کنارش عشق است...
مثل یک حبه قند...
زندگی را با عشق نوش جان باید کرد...
مثل مردن می مونه دل بریدن ولی دل بستن آسونه شقایق
شقایق درد من یکی دوتا نیست آخه درد من از بیگانه ها نیست
کسی خشکیده خون من رودستاش که حتی یک نفس ازمن جدا نیست
شقایق وای شقایق گل همیشه عاشق
شقایق اینجا من خیلی غریبم آخه اینجا کسی عاشق نمی شه
عزای عشق غصش جنس کوهه دل ویرون من از جنس شیشه
شقایق آخرین عاشق تو بودی تو مردی و پس ازتو عاشقی مرد
توروآخرسراب وعشق وحسرت ته گل خونه های بی کسی برد
شقایق وای شقایق گل همیشه عاشق
دویدیم،دویدیم،دویدیم به شبهای پر از غصه رسیدیم
گره زد سرنوشتامونو تقدیر ولی ما عاقبت از هم بریدیم
شقایق جای تو دشت خدا بود نه تو گلدون نه توی قصه ها بود
حالا از تو فقط این مونده باقی که سالار تموم عاشقایی
شقایق وای شقایق گل همیشه عاشق
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |